Saturday, August 14, 2010

دیگر هیچ

رابطه ها باید رشد کنند. از یک جایی به بعد تن باید بیاید به کمک دل؛ دل برود به جنگ ترس
این طور که نشود و سعی کنی طولانی رابطه ای را با شرایط ثابت پیش ببری ناگهان می بینی همان چیزی که سعی می کردی ثابت نگهداری از دست داده ای
قصه اش،... قصه اش شبیه نگهداشتن آب است میان دست ها. یا باید بنوشیش و بگذاری کامت را سیراب کند یا همه مهارت جهان هم به تو کمک نخواهد کرد آن را میان مشت هایت حفظ کنی. به طرفه العینی خواهی دید که آب از میان مشت بسته ات ریخته روی زمین و دیگر هیچ

1 comment: